دانلود موسیقی های اصیل آذربایجانی + ساری گلین آذربایجان مارالی قاراگیله آذربایجان

دوزلو اوغلان وبلاگلارینین یاخشی اولماقی اوچون آتیل باتیل فروشگاهین دان آلیش وئریش ائدین

گوزل آذربایجانی موزیک لری دانلود ائدین

Azərbaycan mp3’ləri danlod edin

آهنگ های اصیل آذربایجانی دانلود

Üzeyir Hacıbeyov “Koroğlu” (Opera) Overture کوراوغلو اوپراسی

Üzeyir Hajibeyov “Koroglu” (Opera) Dance from the third act کوراوغلی

Üzeyir Hajibeyov “Sensiz” (Romans) اوزییر حاجی بیف سنسیز

Muslim Magomayev “Nargiz” (Opera) Nargiz aria نرگیز اوپرا

Polad Bulbuloglu Gel ey seher پولاد بولبول گل ای سحر

Değirmen grubu – Sarı Gelin; دییرمان گروپو ساری گلین

Değirmen grubu – Azerbaycan; دیرمان آذربایجان

Değirmen grubu – Gara Gile;دییرمان قاراگیله

Değirmen grubu – Ag Chichek دییرمان آغ چیچک

Değirmen grubu – Cücelerim; جوجه لریم

Gedir Rustamov- Sona Bülbüller; سونا بولبوللر

Arif Babayev – Yar Bize Gonag Gelecek; یار بیزه قوناق گله جک عاریف بابایئو

Sexavet Memmedov – Azerbaycan Maralı; آذربایجان مارالی

Garabag Shikestesi قاراباغ شیکسته سی

ساری گلین: ایده هنر رهایی بخش آذربایجان


«ساری گَلین»: ایده هنر رهایی بخش آذربایجان

 
 

رقص ساری گلین یکی از قدیمی ترین و محبوب ترین رقص-های مردمی (folk
dances) مردم آذربایجان است. یافته های باستان شناختی در سال 1376 از
منطقه سؤنگؤن در شهرستان ورزقان، استان آذربایجان شرقی، قدمت این رقص
باستانی را به هزاره های قبل از میلاد می برد.


31/10/2009

 

 

 

اصغر ایزدی جیران

رقص ساری گلین  یکی از قدیمی ترین و محبوب
ترین رقص-های مردمی (folk dances) مردم آذربایجان است. یافته های باستان
شناختی در سال 1376 از منطقه سؤنگؤن در شهرستان ورزقان، استان آذربایجان
شرقی، قدمت این رقص باستانی را به هزاره های قبل از میلاد می برد. بنا به
تفسیر محقق برجسته اساطیر و هنر آذربایجان، میرعلی سیدسلامت، این رقص
مراسم آزاد کردن خورشید از اسارت است (سیدسلامت 1382). همچنانکه در تصویر
سنگ نگاره دیده می شود، انسانی در سمت چپ دستی بر شانه به نشانه ایثار و
اهریمنی در سمت راست خورشیدِ اسیر را در دست دارد. رقص ساری گلین، رقص
مبارزه برای رهایی خورشیدی است که اهریمن آن را به اسارت برده است. انسانی
که برای رهایی آن آمده، چنان شیفته خورشید است که حاضر به فدای جان خویش
در راه رهایی آن است.

در بررسی هنر آذربایجان بایستی از «ایده
ساری گلین» سخن گفت. ایده ساری گلین در «جهان هنر آذربایجان» حکم جهان
بینی هنری را دارد؛ هنری که جهان را چنان می نگرد که در آن نور و روشنایی
همواره به پرده اسارت ظلمت و تاریکی می رود. جهان نگری، وظیفه هنر آشکار
می گردد: بیدار کردن اندیشه رهانیدن عناصر نوری زندگی. هدف این هنر آن است
که معنای گمشده زندگی را بدان بازگرداند. جهان هنر آذربایجانی با محوریت
قرار دادن اندیشه ساری گلین، عنصر معنابخش را وجود و حضور خورشید به عنوان
نماد روشنایی و به دنبال آن نیکی و خیر، در پرتو شعاع های نوری آن، می
داند. اما این حضور میسر نمی گردد مگر با عملی اخلاقی: ایثار. هنر
آذربایجانی دعوتی است برای انسان ها جهت آماده ساختن خویشتن برای گذشتن از
خود، تا دیگری زنده شود. این دیگری هم منبع نور، خورشید، است و هم مخاطبان
آن، جامعه. ساری گلین هنگامی که شکل صدا، در قالب موسیقی، به خود می گیرد،
پر از حزن و اندوه است؛ وضعیتی که در آن تیرگی و سیاهی حاکم است: از یک
طرف در جامعه (به سبب به اسارت رفتن خورشید) و از طرف دیگر در خود خورشید
(به سبب در اسارت بودن آن) چراکه خورشید در اسارت نور ندارد (نورسیز گؤنش
یا خورشید بدون نو). تأیل یا برگرداندن چنین برداشتی از جهان زیست، روایت
جهانی است که هم اکنون در آن زیست می کنیم. جهانی که به موجب بی توجهی به
جلوه های نورانی نیکی در ارتباط انسانی، درگیر روابط تیره گشته و در این
تیرگی و ظلمت، جهانی ظلمانی آفریده که در آن یکی از مهمترین ابعاد زندگی
انسان، اخلاق، رخت بر بسته است. اخلاقی که اصلی ترین عامل نجات جهان بی
نور است. هنر متأثر از ایده ساری گلین فراخوانی است به سوی اخلاق. درک
دیگری و فهم موقعیت غیرانسانی آن محور این کنش اخلاقی است. کنش اخلاقی
تجلی یافته در این هنر ایثار است. کنشی که منافع خود را وامی نهد و به
دنبال برآوردن نیازهای دیگری است. نقطه اوج این ایثار زمانی آشکار می گردد
که نه تنها ایثارگر منافع وابسته به خود را رها می کند بلکه خود را نیز در
معرض چنین ایثاری قرار می دهد: قربانی.

مناسک قربانی صحنه اصلی هنر رهایی بخش است.
نه رهایی خود که رهایی دیگری. هنر آذربایجان در انواع خود این اندیشه
رهایی بخشی به دیگری را بازنمود می سازد: هنر صخره ای با نگاره رقص ساری
گلین، هنر موسیقی با آهنگ ساری گلین، هنر رقص با رقص ساری گلین، هنر گلیم
بافی با طرح های خورشید اسیر. علاوه بر این اساطیر منطقه آذربایجان در
اسطوره هایی مانند دده قورقود کیتابی (لوئیس 1379)، اَصلی و کَرَم (قمری
1354) و … مبانی روایی این ایده رهایی بخش را فراهم می آورند.

در این روایت های اساطیری پسر به خواستگاری
دختری می رود که فرزند قاراملیک به معنای پادشاه سیاه (در اصلی- کرم) و
قاراتؤکور به معنای کسی که سیاهی می ریزد (در دده قورقود) نمایندگان
نیروهای اهریمنی است. خواستگاری پسران از دختران، در حکم رهایی از بند
نیروهای تاریکی و شر است. اما در اغلب روایت ها لازمه تحقق چنین ازدواجی
مبارزه و ادیسه ای سخت است. در دستان های مختلف اسطوره دده قورقود،
قهرمانان دستان ها، همچون قانتورالی (در دستان ششم) و به یه ره ک (در
دستان سوم)، بایستی با حریفان و درواقع نیروهای متضاد خود یعنی سیاهی،
همچون گاوهای سیاه، مبارزه کنند. قبل از این قهرمانان، همه خواستگاران در
مقابل این نیروهای وحشی کشته شده اند و لذا اعلام آمادگی جهت مبارزه با
چنین نیروهای سیاهِ وحشی پیشوازی مرگ است. اما خورشید قوم در اسارت است و
سرزمین اهورایی آنان در تاریکی است. پیش از این، در برخی از دستان ها،
نیروهای اهریمنی به سرزمین حمله کرده و نمادهای خورشیدی، زنان و دختران،
را به اسارت برده اند. بنابراین این مبارزه نه برای حمله که برای دفاع از
خود صورت می گیرد. مناسک رقص ساری گلین، بایستی اصلی ترین منسک قوم باشد،
چراکه بدون کارکرد این مراسم، یعنی آزاد شدن خورشید و برگشتن آن به محل
اصلی خود، دیگر امور جامعه نمی تواند روی دهد. همگی حیات و قوام قوم به آن
بستگی دارد که قهرمان آن اسیران و خورشید را نجات داده و به محل اصلی آن
در جایگاه خورشید (حجله زرین عروسی) برگرداند.

هنرهای دیگری که بر گرد این مناسک آغازین
شکل گرفته اند همگی با این ایده مرکزی ایفا می شوند: دعوت به ایثار برای
رهایی عناصر نمادین خورشیدی. هنر وسیله ای می شود برای اینکه انسان ها به
ایده رهایی و آزادی بیاندیشند و هنرمند تبدیل به شخصیت اصلی این گفتمان می
گردد: فردی که خود را قربانی می کند. بنابراین می توان گفت هنر آذربایجان،
هنر رهایی بخش است.

آزادی نتیجه این هنر رهایی بخش است. آزادی ای که خود مبنای کنش هنری است.

ترانه ای مردمی که بر ساکنین منطقه آذربایجان تداعی گر هنر رهایی بخشی است که از ایثار به رهایی می انجامد چنین است:

ساچین اوجون هؤرمَزلَر

گؤلی قونچَه دَرمَزلَر، ساری گَلین

بو سِودا نَه سِودادیر

مَنی سَنَه وِرمَزلَر

نِینیم آمان آمان، ساری گَلین

بو دَرَنین اوزونی

چوبان قایتار قوزونی، ساری گَلین

نَه اولا بیر گؤن گؤرَم

نازلی یاریمین اؤزؤنی،

نینیم آمان آمان، ساری گَلین

 

منابع:

– سیدسلامت، میرعلی.، 1382، "ساری گلین"
گونشین اهریمن الیندن آزاد اولماسی مراسیمی، تهران، دالغا (نشریه تخصصی
موسیقی آذربایجان)، شماره دوم: 4-33.

– لوئیس، جفری.، 1379، کتاب دده قورقود، ترجمه فریبا عزبدفتری و محمد حریری اکبری، تهران، نشر قطره.

– قمری، سیروس.، 1354، اَصلی ائیله کَرَم، تبریز، انتشارات بنیاد کتابخانه فردوسی تبریز.